پادکست پسته – قسمت بیست و پنجم
در قسمتهای قبلی «پادکسته پسته» به بررسی سالهای اوج شرکت تعاونی تولیدکنندگان پسته رفسنجان پرداختیم. در این قسمت، وارد مرحلهای حساستر میشویم: سالهای بحران، آن هم بحرانی که تنها از دل بازار داخلی برنخاسته، بلکه ریشه در آنسوی مرزها دارد.
شکلگیری بحران از آنسوی مرزها
رقابت در بازار جهانی پسته تنها به کیفیت و طعم محدود نمیشود؛ سیاست، اقتصاد، و بازیهای قدرت نیز نقش مهمی در آن دارند. یکی از جدیترین تهدیدهایی که صنعت پسته ایران با آن مواجه شد، تلاش آمریکا برای حذف ایران از صحنه جهانی پسته بود.
در سال ۱۳۶۵، آمریکا واردات پسته ایران را ممنوع کرد؛ اقدامی که با هدف باز کردن راه برای تولیدکنندگان داخلی خود و مهار قدرت صادراتی ایران انجام شد. جالب است بدانید که پیش از انقلاب، بیش از ۸۰٪ پسته ایران به آمریکا صادر میشد و ذائقهی آمریکاییها با طعم بینظیر پسته ایرانی آشنا بود. اما پس از انقلاب، با تعطیلی شرکت صادرات پسته و افزایش تنش میان دو کشور، برخی از ایرانیان مقیم آمریکا با همکاری تولیدکنندگان آمریکایی زمینهساز تحریمهای گستردهای علیه پسته ایران شدند.
تعرفه بیسابقه؛ سدی در برابر صادرات
با استناد به این ادعا که دولت ایران به کشاورزان یارانه بلاعوض پرداخت میکند و قیمت پسته را بهصورت غیرمنصفانه پایین نگه میدارد، وکلای آمریکایی موفق شدند برای نخستین بار در تاریخ، تعرفهای معادل ۳۱۸٪ برای واردات پسته ایران اعمال کنند. متأسفانه دولت ایران در آن زمان واکنش موثری نشان نداد و این موضوع سالها ادامه پیدا کرد.
تلاشهای تعاونی پسته رفسنجان برای تغییر وضعیت
با آغاز دوران جدید در روابط تجاری، وزارت بازرگانی آمریکا در دوره ریاستجمهوری آقای کرنگتون برخی محدودیتها را برداشت؛ اما تعرفه کمرشکن همچنان پابرجا ماند. شرکت تعاونی تولیدکنندگان پسته رفسنجان با استخدام وکلای خبره و ارائه مدارک مستند، تلاش کرد نشان دهد که دولت ایران هیچگونه دخالتی در قیمتگذاری یا یارانهدهی ندارد.
پس از ماهها مکاتبه، ارسال پرسشنامه، و پیگیریهای حقوقی گسترده، وزارت بازرگانی آمریکا نهایتاً پذیرفت تعرفه ۳۱۸ درصدی را تا حدود ۱۶۳٪ کاهش دهد. اما حتی این کاهش نیز برای رقابتپذیری پسته ایران کافی نبود.
پیدایش صنعت پسته در آمریکا؛ نسخهای از مدل ایرانی
صنعت پسته آمریکا دقیقاً بر پایه الگوی ایرانی و بهویژه الگوهای شرکت تعاونی رفسنجان شکل گرفت. در ایالت کالیفرنیا، ایرانیانی مانند علیاکبر امین و دکتر اورندی، بذر پسته را کاشتند و این محصول را به کشاورزان محلی معرفی کردند. سپس با کمکهای مالی گسترده دولت، ایجاد اتحادیهها، کانالهای آبیاری چند صد کیلومتری، و تحقیقات علمی در دانشگاههای معتبر، صنعت پسته در آمریکا به سرعت رشد کرد و در نهایت، تولیدکنندگان آمریکایی توانستند در هر هکتار، دو برابر ایران پسته برداشت کنند.
رقابت با پسته ایران؛ از تقلید تا تخریب
پسته آمریکایی از نظر طعم و مزه هرگز نتوانست با پسته ایرانی رقابت کند. این امر باعث شد تولیدکنندگان آمریکایی بهجای تمرکز بر کیفیت، تمرکز خود را بر حذف رقیب ایرانی بگذارند. در گزارشهای داخلی آنها، دو راهحل برای فروش مازاد تولید پیشنهاد شده بود: یا بازار جدید بسازیم (که زمانبر و پرهزینه است) یا بازار ایران را تصاحب کنیم (که سریع و کمهزینه است).
این سیاست به سلسله اقداماتی منجر شد که شامل تبلیغات منفی، طرح مسئله آلودگی به آفلاتوکسین، و حتی ارتباط دادن صادرات پسته ایران به چهرههای سیاسی بود تا اعتبار شرکت تعاونی رفسنجان در بازار جهانی مخدوش شود.
جمعبندی: این داستان ادامه دارد…
تاریخ صنعت پسته ایران پر از فراز و نشیبهاییست که ریشه در رقابتهای جهانی، سوءاستفادههای داخلی و بازیهای سیاسی دارد. اما در دل این بحرانها، تلاشهای شرکت تعاونی رفسنجان بهعنوان یکی از ستونهای اصلی صادرات پسته کشور، نشاندهنده قدرت پیگیری و ایستادگی در برابر فشارهای خارجی است. در قسمت بعدی «پادکسته پسته»، به ماجرای ورود تعاونی به چالشهای سیاسی داخلی و تاثیر آن بر آیندهی صادرات پسته خواهیم پرداخت.