پادکست پسته – قسمت بیست و ششم
ماجرا از همزمانی انتخابات مجلس شورای اسلامی با برگزاری کنفرانس بینالمللی خشکبار (INC) در کالیفرنیا آغاز شد. در این کنفرانس، نمایندگانی از تعاونی پسته رفسنجان، از جمله مهندس هاشمیان (مسئول دفتر تهران) و نمایندگان دفاتر لندن و آلمان شرکت داشتند.
ریاست بخش پسته این کنفرانس نیز به عهده تعاونی تولیدکنندگان پسته رفسنجان بود؛ شرکتی که در آن سالها جایگاه مهمی در بازار جهانی پسته داشت.
در همین کنفرانس، دکتر حمید معاوند با سخنرانی اثرگذار خود توجه حاضران از کشورهای مختلف را به ظرفیتهای پسته ایران جلب کرد. یکی از مهمانان ویژه این رویداد، دکتر مهدی اورندی، از فعالان باسابقه صنعت پسته آمریکا، بود. او از نمایندگان تعاونی دعوت کرد تا بعد از کنفرانس، از مزرعهاش بازدید کنند.
خبر غافلگیرکننده از رفسنجان
در همین روزها که کنفرانس در حال برگزاری بود، خبر رسید که دکتر حمید بحرامی به عنوان نماینده مردم رفسنجان انتخاب شده. این خبر برای جمع حاضر در کنفرانس غیرمنتظره بود. دکتر اورندی که ظاهراً از پشت پرده اتفاقات مطلع بود، اشاره کرد که ماهها پیش با آقای تیمسار مدنی درباره ضرورت کاندیداتوری بحرامی گفتوگو کردهاند و برنامهای برای کمک به او ترتیب دادهاند.
استراتژی تبلیغاتی بر پایه تخریب
بر اساس روایت دکتر اورندی، طی جلساتی که با بحرامی و برخی مخالفان تعاونی پسته در رفسنجان برگزار شده بود، به این نتیجه رسیدند که تنها راه پیروزی در انتخابات، تخریب تعاونی تولیدکنندگان پسته رفسنجان است.
اگرچه این شرکت حدود ۵۰٪ بازار پسته را در اختیار داشت و تولیدکنندگان از عملکرد آن رضایت داشتند، اما به بحرامی توصیه شد صرفاً این نهاد را هدف بگیرد و وعدههایی نظیر خرید پسته با قیمت بالاتر بدهد.
فرافکنی با پستههای بستهبندیشده
در سخنرانیها و تبلیغات انتخاباتی، بحرامی با نشان دادن پستههای بستهبندیشده در سوپرمارکتهای اروپایی، ادعا میکرد که شرکت تعاونی پستهها را با قیمت ۳ تا ۴ دلار میخرد و با قیمتی بسیار بالاتر میفروشد. این در حالی بود که این پستهها بعد از صادرات خام، در کشورهای مقصد فرآوری و بستهبندی میشدند و افزایش قیمت ناشی از فرآیندهای محلی بود.
نقش رسانهها و شبهههای سیاسی
در کنار این تبلیغات، همکاری بحرامی با هفتهنامههایی چون «پیام دانشجو» به سردبیری حشمتالله طبرزدی، باعث شد ادعاهای بیاساس علیه تعاونی در قالب شبنامهها در رفسنجان منتشر شود.
شرکت تعاونی پسته از این رسانه شکایت کرد و در دادگاه مطبوعات، اتهامات ثابت نشد و نشریه محکوم به جریمه نقدی و پنج سال توقیف شد. اما تأثیر تبلیغات مخرب، تا مدتها در ذهن برخی باقی ماند.
پشت پردههای ورود به سیاست
حمید بحرامی که تا پیش از سال ۱۳۷۴ یکی از مشتریان و حامیان تعاونی پسته بود، ناگهان موضعگیریهای خود را تغییر داد. او با ادعای اینکه دوستانی از او خواستهاند کاندیدای نمایندگی شود، وارد عرصه انتخابات شد. بعدها مشخص شد حضور او در جلسات شرکت تعاونی بیشتر برای جمعآوری اطلاعات بوده تا حمایت.
سقوط صادرات پسته ایران
نتیجه مستقیم این تبلیغات، کاهش شدید صادرات پسته ایران بود. از رکورد ۱۴۰ هزار تن صادرات در سال ۱۳۷۵، میزان صادرات در سال بعد به کمتر از ۵۰ هزار تن رسید. این سقوط بزرگ به نفع رقبای خارجی، بهویژه پستهکاران آمریکایی تمام شد که با بازتاب سخنان بحرامی در رسانههای خارجی، ضربهای بزرگ به اعتبار برند پسته ایران زدند.
کلام پایانی
در حالیکه شرکت تعاونی پسته رفسنجان موفق شده بود جایگاهی مهم در بازارهای داخلی و بینالمللی به دست آورد، این بحران سیاسی و تبلیغاتی، زخم عمیقی بر صنعت پسته ایران زد. بخشی از مسئولیت این بحران، متوجه فضای سیاسی، بخشی متوجه بیتفاوتی نهادهای نظارتی و بخشی نیز ناشی از سادهباوری مردم در مواجهه با وعدههای تبلیغاتی بود.